اشاره: اربعین ادامه راهبرد (استراتژى) عاشور است و اگر عاشورا نبود، اربعین هم نبود. راهبرد یا استراتژى طرحى است كه براى نیل به یك هدف بلند مدت طراحى و تبیین مىگردد. این اصطلاح، مفهومى است كه از عرصه نظامى نشأت گرفته و بعدها در سایر عرصهها ازجمله ى، حاكمیتى و تمدنى از كاربرد زیادى برخوردار شده است. در یك بیان اجمالى، اگر مجموعهاى از آگاهىها و اطلاعات منظم درباره یك یا چند موضوع را (علم) بنامیم و مهارت به كارگیرى علم در صحنه عمل نیز (هنر) باشد، راهبرد و استراتژى؛ آگاهىهاى منظمى است كه نحوه به خدمت گرفتن قدرت ى، اقتصادى، نظامى و فرهنگى را براى رسیدن به هدفهاى مورد نظر نشان مىدهد. بنابراین، استراتژى هم علم است و هم هنر. به بیانى سادهتر راهبرد (استراتژى) عبارت است از یك طرح عملیاتى بهمنظور هماهنگى و سازماندهى اقدامات براى دستیابى به هدف.
راهبرى الهى، ماهیت اصلى ولایة الله
اصلاح راهبردى و استراتژیكى كه امام حسین (علیه السلام) در امت ایجاد نمودند (إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِى أُمَّةِ جَدِّى.)، این است كه امت را از مدار ولایت طاغوت و حاكمیت منكر و زشتىها به مدار ولایة الله و حاكمیت معروف و زیبایىها برگرداندند و دعوت كردند.
تفاوت عمده ولایت طاغوت و ولایة الله در آیة الكرسى بهخوبى تبیین شده است. هرچند آیة الكرسى یك آیه است ولى سیره متشرعه دو آیه بعدى آنرا هم بهعنوان آیة الكرسى مىشناسد. به تعبیر مرحوم آیت الله شاه آبادى - استاد امام راحل(ره) - این سه آیه ناظر به سه اصل توحید، نبوت و ولایت است. آیه اول (اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ.) تبیین توحید است، آیه دوم (لَا إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ.) مبیّن اصل نبوت، و آیه سوم (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ كَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ. (بقره/ 257 -255)) بیانكننده حقیقت ولایت است و حداقل حاوى دو نكته اساسى درباره ولایت است.
اول اینكه؛ در عالَم انسان بىولیّ وجود ندارد و همه انسانها در هر آن و در هر شرایط و وضعیتی، ذیل یكی از این دو ولایت هستند، ولایة الله یا ولایت طاغوت. دوم اینكه؛ حقیقت ولایت، راهبرى است و ولیّ» كسی است كه انسان و جامعه انسانى را به سمت هدف خلقت انسان- مقام خلافة الله-، رشد» و صیرورت» مىدهد؛ همان نكتهاى كه حضرت سیدالشهداء علیه السلام در نامه خود به اهل بصره مرقوم فرمودند: . اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلى وَ تُطیعُوا أَمْرى اَهْدِكُمْ سَبیلَ الرَّشادِ. » (تاریخ طبرى، ج 4، ص 266-265).
این صیرورت، شُدن» و گردیدن» (تحول باطنى) یا به سمت نور (فضیلت و زیبایى) است و یا به سمت ظلمت (رذیلت و زشتى). و تفاوت عمده ولایة الله و ولایت طاغوت دقیقا در همین جاست كه ولیّ خدا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» دارد و ولیّ طاغوت یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ».
راهبرد اصلى سیدالشهداء علیه السلام در قیام عاشورا
اصل اصلاحى كه امام حسین (علیه السلام) در امت ایجاد نمودند، همین بود كه امت را از مدار ولایت طاغوت و حاكمیت مُنكر به مدار ولایة الله و حاكمیت معروف برگرداندند. به فرموده تأویلى امام صادق (علیه السلام) آن معروفى كه سیدالشهداء (علیه السلام) مردم را به آن دعوت كردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) است (الْمَعْرُوفُ فِى أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِى أَهْلِ الْأَرْضِ وَ ذَاكَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (بحار الأنوار، ج24، ص58)) یعنى نهایت سیر و صیروت اهل ایمان كه ذیل ولایة الله هستند و از ظلمت به نور مىرسند، امیرالمؤمنین علیه السلام و شباهت به آن حضرت است.
امیرالمؤمنین علیه السلام، ثار الله اول و مصداق اتم و اكمل خلیفة اللهِ قرآن و شبیهترین مخلوق به خداوند متعال است: إِنَّ عَلِیَّاً مَمْسُوسٌ فِى ذَاتِ اللَّهِ.» (مناقب ابن شهرآشوب، ج3، ص221) مرحوم مجلسى در شرح این حدیث نبوى صلى الله علیه و آله مىنویسد: ممسوس -از ریشه مَسّ» بهمعناى لمس كردن- در دو مورد استعمال شده است، اولاً بهمعناى مخلوط و ممزوج، و ثانیاً بهمعناى مجنون. بنابراین اینكه پیامبر صلى الله علیه و آله حضرت على علیه السلام را ممسوس فى ذات الله خواند یا بهمعناى سرگشتكى و عشق وافر به ذات خداوند متعال است هو لشدة حبه لله و اتباعه لرضاه كأنه ممسوس أى مجنون». همانطوركه در روایاتى مؤمن را مجنون خواندهاند و مردم گمان كنند كه او مجنون است ولى در واقع چنین نیست. و یا اینكه مجازا امیرالمؤمنین علیه السلام را مخلوط و ممزوج فانى در ذات الهى است . المراد بالممسوس المخلوط و الممزوج مجازا أى خالط حبّه تعالى لحمه و دمه. » (بحار الأنوار، ج39، ص313).
وقتى نتیجه راهبرى ولایة الله، نیل انسان به مقام خلافت الله و هدف خلقتش مىگردد، وضعیت صیرورت با ولایت طاغوت همان مَسخى مىشود كه امام باقر علیه السلام درباره بارزترین مصداق ولایت طاغوت -یعنى بنى امیه- بیان فرمودهاند: . لَیْسَ یَمُوتُ مِنْ بَنِى أُمَیَّةَ مَیِّتٌ إِلَّا مُسِخ. » (الكافى، ج8، ص232).
فلسفه زیارت؛ اتصال به راهبرد حسینى و امتداد مهدوى آن
عاشورا نقطه كانونى تقابل نور با ظلمات براى رفع حجاب حاكمیت طاغوت است و زیارت» ماهیةً اتصال عقلى و قلبى به این استراتژى و امتداد آن تا ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف یعنى تجلى تام و تمام استراتژى عاشوراى حسینى است. بسیاری از ما شاید هنوز عظمت زیارت را متوجه نشدهایم. اگر بخواهیم از عظمت زیارت دركى و دریافتى داشته باشیم، مىتوان به این فرمایش گوهربار حضرت امام رضا علیه السلام اشاره كرد كه تصریح دارد زیارت امام(ع) تمام عهد و وفاست: إِنَّ لِكُلِ إِمَامٍ عَهْداً فِى عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِیَارَةَ قُبُورِهِم. » (الكافى، ج4، ص567) - هر امامى را بر گردن دوستان و شیعیانش پیمانى هست، و از علامات و موجبات كمال وفاء به آن پیمان، زیارت قبور ایشان است-. با این فلسفه انسان بهتر متوجه مىشود كه چرا این همه ثواب و فضیلت براى زیارت ائمه علیهم السلام بهخصوص زیارت سید الشهداء علیه السلام قرار داده شده است.
یك روایت شیرین و شگفتانگیز در كامل ایارت است كه صفوان جمّال نقل مىگوید: وقتى امام صادق علیه السلام به حِیرَه [شهرى در نزدیكى نجف] تشریف آوردند به من فرمودند: آیا مایل به زیارت قبر حسین علیه السّلام هستى؟ عرض كردم: فدایت شوم آیا قبر آنحضرت را زیارت مىكنى؟ حضرت فرمودند: چگونه آن را زیارت نكنم و حال آنكه خداوند متعال در هر با فرشتگان و انبیاء و اوصیاء به زمین هبوط كرده و او را زیارت مىكنند (وَ اللَّهُ یَزُورُهُ فِى كُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ یَهْبِطُ مَعَ الْمَلَائِكَةِ إِلَیْهِ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاء). سپس عرض كردم: فدایت شوم پس، هر قبر آنحضرت را زیارت نماییم تا بدین وسیله زیارت پروردگار را نیز كرده باشیم؟ حضرت فرمودند: بلى!. (جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَتَزُورُهُ فِى كُلِّ جُمُعَةٍ حَتَّى تُدْرِكَ زِیَارَةَ الرَّبِّ؟ قَالَ: نَعَمْ یَا صَفْوَانُ الْزَمْ ذَلِكَ. (كامل ایارات، ص113)). یعنى سفره خاصى به احترام سید الشهداء علیه السلام گسترده مىشود كه لقاء الله رزق ویژه آن است. اینكه حضرت میفرمایند: خداى متعال در هر به كربلا هبوط مىكند»؛ درك معنى این هبوط از فهم ما خارج است ولى قطعاً هبوط جسمانى نیست ولى هرچه هست، هبوط است.
زیارت اربعین؛ مصداقى بارز براى تحقق فلسفه زیارت
هرچند همه زیارتها فوقالعاده هستند اما در بین زیارات، زیارت اربعین از جایگاه ویژهاى برخوردار است و این تعجبآور است كه تعداد روایات درباره زیارت اربعین اندك است اما با این حال زیارت اربعین قرنهاست كه سیره مستمره بزرگان شیعه بوده است. پس دعوت، حقیقت و توجهى خاص در میان است. بنابراین در بین زیارات، زیارة الحسین علیه السلام و در بین زیارات الحسین علیه السلام، زیارت اربعین زیارتى ویژه است. اربعین ادامه عاشوراست و اگر عاشورا نبود، اربعین هم نبود.
آنچه در فهم راهبرد عاشورایى و اربعینى حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مهم این است كه ما در سیر این صیرورت تاریخى عظیم حضور و شراكت داشته باشیم و با اتصال اربعینى با جان شریف حضرت سید الشهداء علیه السلام، معیت و ثبات قدم صادقانه با حضرت ولیّ عصر- وارث، وصیّ و منتقم ثار الله- داشته باشیم.#
سایر منابع: گفتارى از آیت الله سید مهدى میرباقرى[ایجنا]
علیه ,كه ,السلام ,زیارت ,الله ,ولایت ,علیه السلام ,است كه ,است و ,ولایت طاغوت ,ولایة الله ,فلسفه زیارت؛ اتصال ,زیارت اربعین؛ مصداقى ,تحقق فلسفه زیارت ,مِنَ النُّورِ إِلَى